حرف آمدنشان شادت می کند
و ماندنشان
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته
دلتنگشان می شوی . . .
.
.
.
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست
راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !
.
.
.
سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .
.
.
.
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
.
.
.
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره
چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه
شک نکن . . .
.
.
.
گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟
.
.
.
ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !
یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم
وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .
.
.
.
مانند همیشه چشم هایم به در است
بر سفره ی ما جگر نه ، خون جگر است
ته مانده ی سفره ی شما را آورد
آری ، پدرم مورچه ی کارگر است !
.
.
.
درون دلی که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست
تو را محکوم دل کردم / نمیدانم دلیلش چیست
سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست
.
.
.
تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .
.
.
.
سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست
قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست
دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست
گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست . . .
.
.
.
خدایا خیلیا دلمو شکستن
شب بیا با هم بریم سراغشون
من نشونت میدم تو ببخششون!
.
.
.
طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود / پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود
همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را / جاده شانس من از کودکی هموار نبود . . .
.
.
.
میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !
.
.
.
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو
گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو
.
.
.
دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی
دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم
اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه
بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
.
.
.
هنوز برایت می نویسم
درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .
.
.
.
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت
ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت . . .
.
.
.
بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی
از تمام دار دنیا دوست دارم صمیمی
گاه و بیگاه یادی از ما میکند
با مرامش شرمسارم میکند . . .
.
.
.
چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت
بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت
روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت . . .
.
.
.
من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم
گر نیایی به خدا بی تو میمیرم چه کنم
در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم
که به عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم . . .
.
.
.
با همه چشم انتظاری ، با پیامت دل خوشم
ای قرار بیقراری ساحل آرامشم
گاه گاهی پر بزن در خلوت تنهاییم
تا ببینی در فراقت من چه رنجی میکشم . . .
.
.
.
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم
هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .
.
.
.
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی / چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی . . .
.
.
.
جداموندن از کسی که دوستش داری فرقی بامردن نداره
پس عمری که بی تو میگذرد مرگی است به نام زندگی . . .
.
.
.
آرزویم این است که بهاری بشود روز و شبت
که ببارد به تمام رخ تو بارش شادی و شعف
و من از دور ببینم که پر از لبخند است چشم و دنیا و دلت . . .
.
.
.
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند
اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند!
.
.
.
ارادتمند کسانی هستیم که تو خاطرمون ابدی هستند
و تو خاطرشون عددی نیستیم
.
.
.
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد / اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
.
.
.
گمم نکن …
در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم ، فقط بگذار بمانم . . .
.
.
.
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
.
.
.
کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ / کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟
خواهد رسید فصل بهاری که میشود / آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو . . .
.
.
.
گرچه آلوده دنیای غریبم اما / سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم
دل من عاطفه را میفهمد ، من به خود میبالم / با کسی سبزتر از عشق ارادت دارم . . .
.
.
.
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
.
.
.
یار باوفایم ؛ در روزهای با تو بودن بی تو بودن را نفرین میکنم
و در روزهای بی تو بودن ، با تو بودن را آرزو میکنم . . .
.
.
.
خیال تو همه جا با من است اما ، دلم گرمای بودنت را می خواهد نه سردی خیالت را !
.
.
.
دستانم تشنه دستان توست ، شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم
با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم
زیرا میدانم بیش از امروز دوستت خواهم داشت
.
.
.
ناسپاس از عشق پاکت نیستم
من که عمری با خیالت زیستم
دوستت دارم به جان تو قسم
روی حرفم تا ابد می ایستم!
![]()
تعداد آدمهای بیاستعداد خیلی کمه
اما تعداد آدمهایی که نمیدونن چه استعدادی دارن خیلی زیاده . . .
.
.
.
عشق ورزیدن به کسی که شما را تحقیر میکند مثل آب خوردن از لبه تیغ است . . .
.
.
.
طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود :
نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . . .
.
.
.
متاسفانه
پشت درِ اتاق عمل
جایی که همه مومن و مسلمان میشوند !
.
.
.
تنها زمانی موانع را می بینید
که چشم را از هدف برداشته اید . . .
.
.
.
زیبارویی که می داند زیبایی ماندنی نیست
پرستیدنی است . . .
(ارد بزرگ)
.
.
.
بی احساس و بی عاطفه بودن ، انسان را از واقعیت دور میکند
امیر احساسات باشیم ، نه اسیر آن . . .
.
.
.
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی ، سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان میبخشد ، نارون شاخه ی خود را به کلاغ . . .
.
.
.
آرزو سرابی است که اگر نابود شود ، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
(اسکار وایلد)
.
.
.
عاشق کسی است که تشخیص دهد :
اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق پنهان شده در عصبانیتت را
معنای حقیقی در سکوتت را . . .
.
.
.
زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد !
(ارهارد)
.
.
.
انسان وقتی بلند حرف می زند صدایش را می شنوند
اما وقتی آهسته حرف بزند به گفته اش گوش می دهند . . .
.
.
.
آنان که به زین اسب خود می نازند ، در وقت مسابقه چرا می بازند ؟
دنیا که شبیه کوچه بن بست است ، با نعل شکسته به کجا می تازند ؟
.
.
.
آدمهای بزرگ ، کسانی نیستند که شکست نخوردهاند
کسانی هستند که بعد از شکست ، پیروز شدهاند . . .
.
.
.
کلیدها به همان سادگی که درها را باز می کنند
به همان آسانی هم قفل می کنند . . .
.
.
.
کسی که درباره همه چیز می اندیشد
درباره هیچ چیز تصمیم نمی گیرد . . .
(ضرب المثل چینی)
.
.
.
ایمان یک باره نیست ، باید ایمان را زندگی کرد تا به وقتش نجاتت بده . . .
.
.
.
گــاه در زنـدگـی ، موقعیت هایی پــیش مــی آیــد
کــه انسان بـایـد تــاوان دعـاهــای مــستجاب شده خــود را بپــردازد . . .
.
.
.
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است . . .
.
.
.
خطا کردن یک کار انسانی است ، اما تکرار آن یک کار حیوانی!
.
.
.
باران که می بارد ، همه پرنده ها به دنبال سرپناهند
اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن ، بالاتر از ابرها پرواز میکند
این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند . . .
.
.
.
زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم ، همه تعبیر دمی بود و نمیدانستیم
حسرت رد شدن ثانیه های کوچک ، فرصت محترمی بود و نمیدانستیم
عمر ما جمله به سر رفت و به قول سهراب ، آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم . . .
.
.
.
موفقیت پیش رفتن است
نه به نقطه ی پایان رسیدن . . .
(نلسون ماندلا)
.
.
.
تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک . . .
.
.
.
بسیار شیرین مباش که تو را بخورند
و تلخ هم مباش که تو را دور افکنند . . .
.
.
.
اگر از من بپرسید میگویم که گناه در خلوت را به تظاهر به تقوا ترجیح می دهم
(انیشتین)
.
.
.
در میان مردم هستند آدم کشانی
که هنوز خونی نریخته اند و دزدانی که هنوز چیزی ندزدیده اند . . .
.
.
.
هر چه افراد کمتر از خودشان تعریف کنند
دیگران بیشتر به بزرگی آنها پی خواهند برد . . .
.
.
.
زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی زندانبان دارد . . .
.
.
.
توهین ها مانند سکه تقلبی اند .
ما ناگزیریم آنها را بشنویم
ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . . .
.
.
.
روبروی کوهی ایستادم و فریاد زدم :
چی میگی درباره ی کسی که
بعد از عمری زندگی کردن
مویش را سپید کرده و رویش را سیاه
پاسخ آمد که : آه آه آه